خوردن شیرینی سنتی که کودکی را از مزگ نجات داد

در سال‌های اخیر، پیشرفت‌های علمی عمده به شناسایی وقایع اولیه مربوط به تشخیص طعم شیرین و مکانیسم‌های مغزی زیربنای پاسخ لذت قوی به طعم شیرین کمک کرده است.

گیرنده های طعم شیرین نه تنها در دهان، بلکه در سایر نواحی، به ویژه روده و پانکراس نیز بیان می شوند. این گیرنده های محیطی بین شیرین کننده های مغذی و LCS تمایز قائل نمی شوند وقتی این ترکیبات با شیرینی سنتی برابری می کنند.

هنگامی که گیرنده ها تحریک می شوند، منجر به آبشاری از فرآیندهای فیزیولوژیکی در محیط و مغز می شوند. لذت حسی حاصل از چشیدن مواد شیرین یک مبنای فطری دارد.

چشیدن طعم شیرین منجر به فعال شدن مدارهای مغزی مولد لذت می شود. بر اساس مطالعات بالینی، این مدار با مداری که واسطه ماهیت اعتیادآور داروهایی مانند الکل و مواد افیونی است، یکسان است یا همپوشانی دارد.

احساسات یا تأثیراتی که پس از چشیدن چیزی شیرین تجربه می‌شوند، فرآیندهای پیچیده‌ای هستند که از نظر فیلوژنتیکی به‌خوبی حفظ می‌شوند.

شیرینی

بنابراین، به نظر می‌رسد بسیاری از داروها مسیرهای عصبی را انتخاب می‌کنند که در اصل برای جستجوی طعم شیرین، پاداش طبیعی انسان، طراحی شده‌اند. با این حال، این بدان معنا نیست که ترجیحات طعم شیرین و اعتیاد به غذا یکی هستند.

تحقیقات در مورد سیر تکاملی ترجیحات طعم شیرین نشان می دهد که این ترجیحات ذاتی هستند و حتی قبل از تولد نیز بیان می شوند.

عوامل زیادی بر ایجاد ترجیحات غذایی در کودکان تأثیر می‌گذارند که اولین آنها از طریق تجربه درون رحمی با طعم‌های رژیم غذایی مادر و پس از تولد از تجربه اولیه طعم‌های موجود در شیر انسان رخ می‌دهد.

قبل از تولد، توانایی تشخیص طعم شیرین کارکرد و تعامل با سیستم های کنترل کننده عاطفه است.

نوزادان تازه متولد شده می توانند درجات مختلفی از شیرینی را متمایز کنند و حجم بیشتری از محلولی را مصرف می کنند که طعم شیرین تری دارد.

صورت آنها هنگام چشیدن چیزی شیرین آرام می گیرد و این آرامش اغلب با لبخند همراه است. قدرت طعم شیرین در کنترل رفتارها در اوایل زندگی مشهود است.

به عنوان مثال، تلاقی چشیدن چیزی شیرین و برقراری تماس چشمی با یک فرد بالغ ناآشنا، نه تنها نوزادان 3 تا 4 ماهه را آرام کرد، بلکه منجر به نگاه ترجیحی آنها به آن بزرگسال شد.

تحقیقات بیشتر نشان داد که قرار گرفتن زودهنگام در معرض مواد شیرین شده با شکر هم منجر به افزایش ترجیح برای اقلام شیرین و هم ترجیح برای سطوح بالاتر قند در غذاها شد.

.